رئیس جمهوری محبوب، جناب آقای دکتر احمدی نژاد بالاخره به استان مرکزی سفر کردند.
چند روز پیش شهرداری اراک کارمندان و کارگران خودش رو از مرخصی فرا خواند!
وقتی دیدم وضعیت خیابون نزدیک خونمون که چند ماه به حال خودش رها شده بود داره رو به بهبودی میره این موضوع رو فهمیدم. وقتی دنبال دلیل این تحرک گشتم متوجه شدم که ظاهراً یه مقام عالی مرتبه میخوان تشریف بیارن به روستای اراک. بعد از چند روز خبر تشریف فرمایی ایشان به اراک از در و دیوار شهر آویزون شد. پلاکاردها، پوسترها، تبریک های اداره ها و صدا و سیما و چندین نوع تبریک برای اینکه آقای رئیس جمهور (محبوب، عالی مقام، مردمی و...) میخوان تشریف بیارن خبر رو تائید میکردن. یک روز صبح که برای دوچرخه سواری رفته بودم بیرون دیدم چند تا از خیابونای اصلی رو مسدود کردند. جلوی ورزشگاه 5 مرداد (که تنها مجموعه ورزشی اراک و محل برگزاری وعده و وعید دادن ها، استقبال ها، سخنرانی ها، جشن تولدها، جشن تکلیف ها، مسابقات ورزشی، مسابقات فرهنگی، مسابقات غیر فرهنگی، و... است) مردم بیکار و نیازمند و یا جیره خوار جمع شده بودند. من تازه فهمیده بودم که قراره رئیس جمهوری محبوب جمهوری اسلامی ایران اون روز تشریف فرما بشن. بعد که یکم تو شهر چرخ زدم (به قول اصفهانیا "تاب خوردم") دیدم که بله. همه این تحرکات و سازنده گی های سرسری و ظاهری چهره این روستای بزرگ رو شبیه به شهر کرده! القصه...
بعد از یک روز متوجه شدم که جناب آقای محبوب عذر خواهی کردن و گفتن که سر یه فرصت مناسب میان. با این حرکت خیلی جلب آقای احمدی نژاد حال فرمودم. یه جورایی ضد پاتک زدن به مسئولین استان. به زبون بی زبونی گفت شما آره؟ منم آره.
خلاصه اینکه شهرداری که بودجه کلانی برای ظاهر سازی هزینه کرده بود، این روزها دوباره تو دردسر افتاد. علاوه بر اینکه هزینه ی انجام پروژه ها در زمان کم تا چندین برابر انجام پروژه در زمان عادی افزایش پیدا میکنه، شهردادری و دیگر ارگان ها مجبور شدن دوباره برنامه ریزی کنند برای استقبال و هزینه های گزاف اون...
امروز هم آقای ریاست جمهوری کاملاً محترم حدود ساعت 19 وارد اراک شدند. ایشان یک سخنرانی اجمالی هم در مورد بیوتکنولوژی و ماهواره و نانو تکنولوژی برای مردم بیچاره ای که مطمئناً بیشتر از سیکل سواد نداشتن و ساعت ها منتظر دیدار و تجدید بیعت با رئیس جمهورشون بودن انجام دادند. من تکرار این سخنرانی رو از روی کنجکاوی از شبکه استانی نگاه کردم. البته نتونستم بیشتر از 2-3 دقیقش رو نگاه کنم از بس که حرفاش ثقیل بود!
بعد از بکار بردن چند کلمه ی قلمبه (مثل همونا که در بالا اشاره فرمودم) جملات جالبی رها کردند ایشون.
یکیش این بود :
خوب است شما هم بیایید (امریکا و کشورهایی که ایران را تحریم کرده اند؛ که البته فکر نمی کنم تعدادشون کمتر از 50 کشور باشن!) مثل آدم در کنار بقیه ملت ها زندگی کنید...!!!! خیلی جالب بود همون چند لحظه خیلی فیض بردم واقعاً! معنی کلیش این میشد که ما با همه جا رابطه خوب داریم. با همه کشورها. ما قدرت خیلی زیادی داریم. ما ماهواره داریم. ما دیش داریم. ما رسیور داریم. ما ال ام بی می خوایم داشته باشیم، ما خوب هستیم، ما ناخن هایمان را همیشه کوتاه نگه میداریم، ما با لیوان دوستمان آب نمی خوریم، امریکا و اسرائیل بد هستند، اونا ناسازگارن، اونا انگشتشون رو فرو میکنن تو چشم دوستاشون، تازه اونا همش تقلب میکنن از رو دست ما، بعد ما صفر میشیم، اونا 20، اونا عقب مونده ان...! کم مونده بود بگه ما همه ی علوم روز رو به کشورهای پیشرفته فروختیم!
قبل از این سخنرانی از شبکه 3 سریال دکتر غریب پخش میشد. خیلی جالب بود. تو یه صحنه که مثلاً تو یه هتل در رامسر بودن، دکتر و خانمش باید از تو دیسکو رد میشدن. من فکر نمیکردم همچین صحنه ای رو بتونن بومی سازی کنن. اما کاملاً در اشتباه بودم! کارگردان این موضوع رو خیلی ساده تونسته بود حل کنه! خانمایی که تو دیسکو بودن روسری و مانتو تنشون بود... با این دیدگاه، تا چند وقت دیگه شاهد بومی سازی فیلم های "پ- و ر ن -و" و "س- ک -30" هم خواهیم بود. البته با چادر و مقنعه و حجاب کاملاً اسلامی.
اینا چیزای بزرگی نیستن ظاهراً
اما تو کشوری که یه مذکر براش حرام باشه که دست به یه مونث بزنه، تا آخرش رو خودتون بخونید. اینا دیگه از حد دین و... گذشته. اینا بیماری روانیه! فرض کنید یه زن داره می افته از پله برقی، اما کسی جرات نکرد بگیردش!!! یه بنده خدا دویید دستشو گرفت زیرش که زن رو از یه حادثه جدی نجات داد. بعد زنه داد میزد میگفت دستای کثیفت رو به من نزن!!!! این ماجرا رو خودم به عینه دیدم!
بعد از طرف دیگه فساد بیداد میکنه. داستان قبلی رو می تونین بخونین که توش چطوری یه زن حاضر میشه با 4 تا مرد رابطه داشته باشه، اونم کنار خیابون...!
مطمئن باشید که رو به فساد بیشتر خواهیم رفت...
این چیزی که تو مملکت ما اجرا میشه، دیگه حتی شبیه به اسلام هم نیست، چه برسه به پوسته ی اسلامی...!
سخن کوتاه کنم، خدا به دادمون برسه.
مهربان باشید.
یا علی